
یک دو روز پیش دوست عزیزم جواد ثابت، در رجحان مطلبی تحت عنوان «مفروضات غیر رقابتی جمع سپاری» نگاشت، که این پست جسته و گریخته را به عنوان دیدگاهی بر نظر او نوشته ام. نقطه ی تاکید این نوشته، توجه به تغییر پارادایم فکری از نوآوری بسته به باز و بر همین اساس تغییر نگاه به رقابت می باشد.
همانطور که می دانیم، نوآوری باز به عنوان یک پارادایم جدید در حوزه نوآوری برای اولین بار توسط هنری چسبرو در سال 2003 مطرح گردید. گرچه پیش از آن نیز نگاههایی به انجام نوآوری خارج از سازمان وجود داشت(برای مثال نسل پنجم نوآوری[2]، مفهوم نوآوری مشتریان(User Innovation)[3], [4] ).
نکته مهم در مورد رویکرد نوآوری باز مطابق آنچه امروز در مورد آن مطرح می باشد، تاکيد نوآوری باز بر طراحي مجدد مدل کسب و کار بر مبناي شيوه نوين نوآوري در سازمان است؛ و این اولین نکته ایست که جواد عزیز باید به آن توجه کند. بر این اساس وقتی چنین نگاهی به فرایند نوآوری و بازار داشته باشیم، مزیت های رقابتی و موضوعاتی که به عنوان شایستگی(توانمندی) های کلیدی سازمان مطرح می گردد، بازتعریف شده و متفاوت خواهند بود. مثلا اینکه به چه میزان می توانیم همکاری عوامل بیرون سازمان را جلب کنیم و انگیزه ی آنها را برای این همکاری را فراهم کنیم، خود یک محل رقابت خواهد بود و تاکید از خود محصول و مشکلات توسعه آن، به جلب مشارکت تغییر می کند.
از نگاهی دیگر، منطق و تفکر بنیادین «نوآوری باز» را میتوان در قانون جوی (Joy’s Law) خلاصه کرد. این قانون میگوید: «مهم نیست شما چه کسی هستید، اکثر افراد باهوشتر برای کس دیگری کار میکنند.» این قانون بر مساله دسترسی به دانش ضروری برای کسب و کارها تاکید دارد. این مساله از آنجایی ناشی میگردد که در همه صنایع و حوزههای کاری، همه دانش ضروری و مورد نیاز در مرزهای یک شرکت نمیگنجد و حتما بخش اعظمی از آن در خارج از محدوده یک شرکت قرار دارد. این نکته مهم سبب شده است تا یکی از مهمترین فعالیتهای کسب و کارهایی که به دنبال نوآوری میباشند، تلاش برای دسترسی به دانش باشد[5]. بر این اساس شرکت ها باید تلاش کنند با هزینه ای معقول از توان و نیرویی که بیرون از منابع تحت کنترل آنها وجو دارد استفاده کنند. نکته دیگری که در مورد نوشته سایت رجحان می توان مطرح کرد، اینجاست که چنین تفکری سبب می گردد در الویت بندی میان لو رفتن برخی مسایل برای رقبا و افزایش ظرفیت، توان و سرعت فرایند نوآوری، فرایند نوآوری مهم تر جلوه نماید.
نکته لازم توجه دیگر آنکه: در پارادایم قبلی نوآوری، سرریز دانش(Knowledge Spill-over) از سازمان به عنوان یکی از هزینههای تحقیق و توسعه به شمار میآمد در حالی که نوآوری باز سریزهای احتمالی دانش را به عنوان فرصتهایی برای گسترش مدل کسب و کار یک سازمان میبیند و این تفاوت نگاه بسته و باز به نوآوری است. شاید عدم به همین نگاه و تفکرات بنیان پاردایم نوآوری باز است که غیر رقابتی بودن این نگاه را به ذهن متبادر می کند.
یکی دیگر از ضعفهای نگاه بسته به نوآوری را میتوان در نوع برخورد آن با داراییهای فکری جستجو کرد. در دیدگاه قبلی داراییهای فکری سازمان تا حد ممکن برای افزایش آزادی تحقیق و توسعه، در درون سازمان حفظ میشدند. به این ترتیب سازمانها تلاش میکردند تا با ثبت حق انحصاری اختراع خود آنها را در درون سازمان حفظ کنند. این داراییهای محصور شده همگی مورد استفاده قرار نمیگیرند و بخش بزرگی از آنها هیچگاه تبدیل به درآمد نخواهند شد. این در حالی است که نگاه باز به نوآوری بر فروش و انتشار داراییهای فکری و کسب در آمد از طریق آنها تاکید دارد. نوآوری باز همچنین خرید داراییهای فکری دیگر کسب و کارها را به عنوان راهی برای تکمیل فرایند نوآوری سازمان میداند.
جدول زیر که برگرفته از تحقیق سیسودیا میباشد میتواند برخی از مهمترین تفاوتهای پارادایمهای باز و بسته نوآوری را خلاصه کند.
نوآوری باز |
نوآوری بسته |
همه افراد باهوش و توانمند برای ما کار نمیکنند. ما نیاز داریم تا با همه افراد توانمند داخل و خارج از مجموعه کار کنیم. |
افراد توانمند حوزه کاری ما برای ما کار میکنند. |
گسترش فرایند تحقیق و توسعه به خارج از سازمان میتواند ارزش کافی ایجاد کند. |
برای بهرهبرداری از تحقیق و توسعه باید همه مراحل تحقیق، توسعه و معرفی به بازار توسط خود ما انجام گردد. |
ما باید آغاز گر تحقیقات باشیم تا از آن سود ببریم. |
اگر ما چیزی را اختراع کردهایم، خودمان باید اول آن را به بازار معرفی کنیم. |
ساختن یک مدل کسب و کار خوب بهتر از آن است که اولین نفری باشم که محصول را به بازار اراه میکنیم. |
کسب و کاری که یک نوآوری را به عنوان اولین نفر به بازار عرضه میکند پیروز است. |
اگر بهترین کاربری را برا ایدههای داخلی و یا خارجی داشته باشیم موفق میشویم. |
اگر بهترین ایدهها در صنعت خود را ما در داخل مجموعه خود تولید کنیم موفق میشویم. |
جدول: برخی از تفاوتهای پارادایم باز و بسته[6]
در نهایت موارد فوق و مسایلی همچون
- تغییرات سریع فناوری و ایجاد رقابت میان سازمانها برای توسعه فناوریها[7]؛
- تغییرات سریع بازارها و کوتاه شدن دوره عمر محصولات[2]؛
- ظهور این علاقه در متخصصان که به جای یک شغل ثابت سبدی از شغلها داشته باشند؛
- بازارهای گستردهتری که کسب و کارها را تخصصیتر کرده و تقسیم کار میان سازمانهای مختلف را جدیتر کرده است؛
- گسترش نهادهای تاثیر گذار بر بازارها همچون حقوق مالکیت فکری و یا سرمایه گذاران خطرپذیر؛
- ظهور تکنولوژیهای نوینی که راههای جدیدی برای شکلگیری همکاریها میان بازیگران مختلف عرصه نوآوری باز بدون توجه به محدودیتهای جغرافیایی و زمانی فراهم میکنند[8]؛
- پخش بودن دانش مورد نیاز سازمانها در بخشهای مختلف صنعت و بازار و خارج از مرزهای سازمان که منجر به عدم توانمند سازمانها در داشتن دسترسی کامل به تمامی دانش مورد نیاز در داخل مجموعه خود، میشود[5]؛
- ضعف نگاه بسته به نوآوری در برخورد با داراییهای فکری سازمانها و نیاز آنها به خلق ارزش توسط این دانش و داراییهایی که احیانا بدون استفاده خواهند بود و همچنین نیاز به خرید این داراییها از خارج از سازمان که همه و همه منجر به توجه جدی سازمانها به منابع خارجی نوآوری نه به عنوان یک مکمل بلکه به عنوان یک منبع اصلی میگردند،
را میتوان به عنوان مهمترین دلایل تغییر موضوعات رقابت و رویآوردن سازمانها به نوآوری بازدانست.
منابع:
[1] H. W. Chesbrough, W. Vanhaverbeke, and J. West, Open innovation: Researching a new paradigm. Oxford: Oxford University Press, USA, 2006.
[2] R. Rothwell, “Towards the Fifth-generation Innovation Process,” International Marketing Review, vol. 11, no. 1, pp. 7–31, 1994.
[3] E. Von Hippel, Democratizing Innovation, 2005. The MIT Press, 2005.
[4] G. L. Urban and E. Von Hippel, “Lead user analyses for the development of new industrial products,” Management Science, vol. 34, no. 5, pp. 569–582, 1988.
[5] K. R. Lakhani and J. a. Panetta, “The Principles of Distributed Innovation,” Innovations: Technology, Governance, Globalization, vol. 2, no. 3, pp. 97–112, Aug. 2007.
[6] S. Sisodiya, “The effect of open innovation on new product development success: The moderation of interfirm relational knowledge stores and social network characteristics.,” Washington State University, 2010.
[7] M. Sawhney, R. C. Wolcott, and I. Arroniz, “The 12 Different Ways for Companies to Innovate The 12 Different Ways for Companies to Innovate,” vol. 47, no. 3, 2006.
[8] L. Dahlander and D. M. Gann, “How open is innovation?,” Research Policy, vol. 39, no. 6, pp. 699–709, Jul. 2010.