ماه: مارس 2012

تصمیم گیری کارآفرینانه

در تئوری اقتصاد، بازدهی‎نسبی در سیستم بازار بدان معنی است که افراد می‎توانند از سیستم قیمت های بازار[1] جهت اغلب تصمیم گیری های بهینه سازی[2] خود استفاده کنند، یعنی از میان راه‌حل‌ها و چارچوب‌های موجود بهینه ترین حالت را انتخاب کنند. این نوع تصمیم گیری ها از طریق قوانین ریاضی انجام می شود. اما در اغلب به دلیل وجود فضای عدم اطمینان، تصمیم گیری های کارآفرینانه الگوها و چارچوب های موجود قادر به کمک کردن در حل مشکلات نیستند. اصولا پدیده کشف کارآفرینانه[3] به دلیل ضعف سیستم قیمت ها در تخصیص بهینه منابع شکل می گیرد (Shane, 2004).

این سبک تصمیم گیری که تصمیم گیری قضاوتی[4] (Casson, 1995) و همچنین تفکر اثرسازانه[5] (S. D. Sarasvathy, 2008) نیز از همین جمله هستند را تصمیم گیری کارآفرینانه می گویند. تصمیم گیری های کارآفرینانه تصمیماتی غیر از بهینه سازی و از طریق شکل دهی چارچوب ها والگوهای تازه هستند (Shane, 2004). برای ایجاد یک الگو وچارچوب جدید یعنی شکل جدیدی از تفکر در روابط بین فعالیت های و نتایج آنها، باور یک فرد درمورد اینکه می تواند از طریق ترکیب مجدد منابع و فروش محصولات به قیمتی بالاتر هزینه ها، به روش تازه ای برای کسب سود برسد، بسیار مهم و اساسی است. چنین الگو هایی می توانند از طریق تغییراتی که اطلاعاتی در مورد فرصت ها ایجاد می کنند، به وجود آیند (Shane, 2004).

Casson, M. (1995). Entrepreneurship And Business Culture. Aldershot, Edward Elgar.

Sarasvathy, S. D. (2008). Effectuation: elements of entrepreneurial expertise, Edward Elgar.

Shane, S. (2004). A general theory of entrepreneurship: The individual-opportunity nexus, Edward Elgar Pub.



[1] Market Price System

[2] Optimizing Decisions

[3] Entrepreneurial Discovery

[4] Judgmental Decision Making

[5] Effectuation